مقابل خط خون. (آنندراج) : و بخت نصر، این مرد را که خط امان داده بود البته نیازرد و پیوستگانش را. (مجمل التواریخ). از دست روزگار ستمگر بعهد او زی اهل شهر نخشب خط امان رسید. سوزنی. سپهر قد را هر کس که برکشیدۀ تست سپهر درنکشد خط خط امانش را. خاقانی. ساقیا عشرت امروز بفردا مفکن یا ز دیوان قضا خط امانی بمن آر. حافظ. از هواخواهان مشو غافل که وقت برگریز طوق قمری سرو را خط امان خواهد شدن. صائب (از آنندراج)
مقابل خط خون. (آنندراج) : و بخت نصر، این مرد را که خط امان داده بود البته نیازرد و پیوستگانش را. (مجمل التواریخ). از دست روزگار ستمگر بعهد او زی اهل شهر نخشب خط امان رسید. سوزنی. سپهر قد را هر کس که برکشیدۀ تست سپهر درنکشد خط خط امانش را. خاقانی. ساقیا عشرت امروز بفردا مفکن یا ز دیوان قضا خط امانی بمن آر. حافظ. از هواخواهان مشو غافل که وقت برگریز طوق قمری سرو را خط امان خواهد شدن. صائب (از آنندراج)
سر سمیره بلند ترین خط تپه یا کوه مقابل خط القعر. یاخط الراس جغرافیایی. بلندترین خطی که در بالای تپه و کوه متصور است. خط الراس نظامی. قسمتی از بالای تپه که مسلط بر قوای دشمن باشد و دشمن نتواند نفرات متمرکز در آن را ببیند
سر سمیره بلند ترین خط تپه یا کوه مقابل خط القعر. یاخط الراس جغرافیایی. بلندترین خطی که در بالای تپه و کوه متصور است. خط الراس نظامی. قسمتی از بالای تپه که مسلط بر قوای دشمن باشد و دشمن نتواند نفرات متمرکز در آن را ببیند